شرحی ازدره سیلیکون ولی و بیوگرافی کارآفرین نیما اصغربیگی
در این برهه ترمن به یکی از قطب های تحقیقات در صنایع دفاع به خصوص در مخابرات و الکترونیک تبدیل شد . تامین مالی مناسب به همین منظور سبب گردید که دانشگاه استنفورد مجهز به آزمایشگاههای پژوهشی و پیشرفته متعددی شود . دست آوردهای ارزشمند این آزمایشگاههــا پا سخ گوی نیازهای صنایع دفاع بود و از سویی شرکت های فناوری و اطلاعاتی بیشتری دراطراف دانشگاه استنفوردتاسیس شد. در واقع بنا به این دلائل هسته اصلی دره سیلیکون ولی را پایه گذاری نمود .
ترمن در سال 1951 جهت پیشرفت و توسعه فعالیت های صنعتی در کنار دانشگاه استنفورد پارک صنعتی استنفورد ( بعد ها به پارک پژوهشی تغییر نام یافت ) را در زمین های دانشگاه تاسیس کرد. و به شرکت های صنعتی معتبر فضاهای مناسبی اجاره داد . این امر موجب شد که این منطقه به یک منطقه صنعتی و فناوری تبدیل شود و شرکت های نوپا در این منطقه شروع به فعالیت نمودند . در آزمایشگا ه های پژوهشی استنفورد ، فناوری های پایه به صورت محصول تجاری در بازار عرضه می گردید و با رشد و توسعه فناوری های پایه و همچنین رشد و توسعه بازار دره سیلیکون ولی رونق بیشتری بخود می گرفت .
صنعت میکروالکترونیک و ساخت ترانزیستور و مدارهای مجتمع از مهمترین فناوری های پایه ای که در سیلیکون توسعه پیدا کرد .در اواخر دهه 1940 ویلیام شاکلی با همکاری دو دانشمند به اسامی جان بردین و ویلیام برتین در آزمایشگاه بل موفق به اختراع ترانزیستورشدند ، از سیلیکون به عنوان ماده اصلی استفاده کردند. این اختراع تحول عظیمی درصنایع الکترونیک ایجاد نمود و شاکلی با دونفر دیگر در سال 1956 موفق به دریافت جایزه نوبل فیزیک گردیدند .
پاتق دانشجویان وجوانان علاقمند به کامپیوتر باشگاه هوم بورو در دره سیلیکون بود . استیووزنیاک یکی از جوانان علاقمند به کامپیوتر موفق شد در سال 1975 یک کامپیوتر شخصی بسازد و آنرا در باشگاه به دوستانش ارائه داد . همکلاسی دبیرستانی اواستیوجابز از این ایده مطلع شد و میدانست که این کامپیوتر در آینده بازار بزرگی خواهد داشت . این دو ( استیوجابز و استیو وزنیاک ) در سال 1976 شرکت کامپیوتری اپل را تاسیس نمودند .
در دهه 1990 ، زمانی که عصر اینترنت شروع گردید ، حضور در دنیای شبکه ای و استفاده از آن به امری حیاتی تبدیل شد و در این برهه دره سیلیکون به عنوان پیش تازدر عرصه نوآوری اینترنت باقی ماند و شرکتهای جدید و نو پا نیز در عرصه اینترنت در دره سیلیکون فعالیت خود را شروع و توسعه دادند .
در حال حاضر نیز در دره سیلیکون تکنولوژی به صورت بین رشته ای فعالانه و نوآورانه در حال پیشرفت و توسعه است و همچنین تکنولوژیهای جدیدی همچون بیوتک و سلامت و اینترنت اشیا در حال پیشرفت و توسعه می باشد . امروزه شرکت های بزرگ و هزاران شرکت جدید و نوپا در این دره جای گرفته اند واین روند همچنان ادامه دارد و استعدادها برتر با ایده های نوآورانه و خلاق در زمینه فناوری های روز جذب دره سیلیکون می شوند و این امرموجب شده است که سیلیکون همچنان پویایی و پیشتازی در عرصه فناوری درجهان حفظ شود .
حال یک سئوال مطرح می شود که واقعا ماهیت دره سیلیکون چیست ؟ چه عواملی باعث پیشرفت دره سیلیکون شده است ؟ شاید بهترین پاسخی که می توان داد وجود یک اکوسیستم مناسب است .
اکوسیستم سیلیکون مولفه های زیادی می تواندداشته باشد یکی از این مولفه ها و شاید مهمترین آن دانشگاه استنفورد است . دانشگاه استنفورد مجهز به آزمایشگاههای پژوهشی و همچنین هیات علمی و دانشجویان خلاق و با استعداد و برای نوآوری و خلاقیت تلاش مستمر دارند . دانشگاه برکلی نیز در سمت دیگر پیش از پیش به پیشرفت و توسعه فناوری و تجاری سازی و پشتیبانی و حمایت از شرکت های نوپا پرداخته است .
یکی دیگر از مولفه های آن داشتن زیر ساخت مناسب به عنوان بخشی از اکوسیستم است . زیرساخت مشتمل بر بخش های حقوقی و بخش های پشتیبانی و سرمایه گذاران خطرپذیر است که اکثرا در سند هیل در مجاورت دانشگاه استنفورد مستقر می باشند .
در دره سیلیکون کارآفرینان و همچنین شرکتهای نوپا به همکاری و آموزش و نوآوری و خلاقیت و تعامل حرفه ای پرداختند و شفافیت و همکاری به یک اصل اولیه تبدیل شده بود . در هر گوشه ای از دره کارآفرینان و جوانان خلاق به ارائه ایده های نو پرداخته و از راهنمایی همدیگر بهره می گیرند .
کارآفرینان
کافی شاپ های محدوده دانشگاه استنفورد و همین طور دره سیلیکون ولی محلی برای دیدو بازدید کارآفرینان و جوانان خلاق و تکنولوژیست ها بود . در این دید و بازدید ها تکنولوژیست ها و جوانان خلاق ایده های خود را با کارآفرینان با تجربه در میان می گذاشتند تا برای رسیدن به نتیجه مناسب زمان کمتری طی نمایند . وضمنا ایده هایش جنبه عملی گرفته و به کسب وکار تبدیل گردد . در واقع می توان گفت که دره سیلیکون ولی با روح کارآفرینی و نوآوری وخلاقیت در فناوری های پیشرفته شکل گرفت ورشد نمود و نقش کارآفرینان در این پیشرفتها به خوبی نمایان می باشد .
ناگفته نماند که کارآفرینان ایرانی نیز جایگاه ویژه ای در سیلیکون ولی دارند و در چند دهه اخیر آنها توانستند نقش فعالی در توسعه فناوریهای پیشرفته داشته باشند و ما به همین خاطرشرح یکی از کارآفرینان موفق ایرانی به نام نیما اصغر بیگی می پردازیم .
نیما اصغربیگی
نیما اصغر بیگی در سال 77 تحصیلاتشان را در رشته مهندسی برق در دانشگاه صنعتی شریف آغاز نمودند . بعد از اتمام تحصیلاتشان برای ارشد در رشته برق به دانشگاه استنفورد رفت و در زمینه مخابرات و تئوری اطلاعات کارکرد . ایشان دکترا را نیز در دانشگاه استنفورد و در رشته برق ادامه دادند و تحقیقات ایشان حدودا سه الی چهار سال در خصوص داده های بزرگ و یادگیری ماشین بود .
ایشان همانند سایرکارآفرینان علاقمند به تاسیس شرکت بودند . در طی جلسات و سخنرانی هایی که ایشان شرکت داشتند با بابک پهلوان آشنا می شود . رشته تحصیلی پهلوان نیز برق بودو علائق مشترکی هردو داشتند و تصمیم گرفتند که شرکتی از خود داشته باشند .
فعالیت کاری که آنها مدنظرشان بود تبلیغات و کارت های تخفیف در گوشی همراه هرفرد وبا توجه به خواسته ها و نیازها تبلیغ و یا تخفیف مناسب ارائه شود . برای این ایده با سرمایه گذاران خطرپذیر متعددی آشنا شدند و برخی از سرمایه گذاران علاقمند به این طرح شدند و از آنها خواستند که به دفترشان مراجعه نمایند . اولین دفتری که آنها مراجعه نمودند سکویاکپیتال بود که از معروفترین و همین طور بهترین ها بود . در مراحل اولیه آنها فقط ده اسلاید برای ارائه داشتند با این حال برخورد مناسب وخوبی با آن ها بعمل می آمد . در این برخوردها آنها کلی اطلاعات و تجربه کسب نمودند و باعث شد که در ایده ( طرح اولیه ) تغییراتی ایجاد نمایند . در نهایت طرح مشتمل براین گردید که این برنامه در هر گوشی همراه هر فرد به عنوان یک دستیار باشد و اطلاعات مرتبط هر فرد را نشان دهد .
برای اینکه این ایده عملی شود می بایستی یک پروتوتایپ بسازند و همزمان اپل ، کیت توسعه نرم افزار ( اس دی کا ) را به اشتراک گذاشته بود و هر فرد می توانست برای آیفون اپ بسازد. آنها نیز شروع به کار با ( اس دی کا ) نمودند و حدودا یک سال زمان برد تا اپی را بسازند که هرفردعلائق اش را می گفت و اپ برایشان کانال های علاقه تهیه می کرد ، این نرم افزار داده های زیادی را بررسی می کرد و یک موتور یادگیری داشت که به تدریج از علائق هرفرد الگوریتمش را کامل ترمی کردو در نهایت نتایجی که متناسب با ذائقه هر فرد را نشان می داد . بعد از طی مراحل اداری تاسیس نام شرکت را کلورسنس نهادند و بابک پهلوان سمت مدیرعامل و ایشان مدیرفنی شرکت بودند و قطعا به نیروهای دیگری از جمله طراح ، متخصص تعامل با کاربر و افرادی هم برای کارمهندسی نیاز داشتند . به مرور زمان آنها تجربیات زیادی در خصوص کسب و کارشان آموختند .
از جمله مشکلاتی که نیما اصغربیگی داشت مسئله ویزای تحصیلی ایشان بود که زمان محدودی داشت و می بایستی برای اقامت و کار گرین کارت داشته باشد و این امر حدودا یک سال زمانبر بود و به همین خاطر در همین مقطع از لحاظ قانونی بنیانگذار شرکت محسوب نمی شد . در نهایت در تابستان سال 2011 موفق شدند که اپ را عرضه نمایند .
عرضه اپ به بازار داستان جالبی دارد . آنها می بایستی اپ را در اپ استور اپل قرار می دادند تا مردم دانلود نمایند . به همین منظور یک اسم مستعار انتخاب نمودند به نام آلفرد و در این فاصله هیچ تبلیغی برای محصولشان نداشتند ، با این حال اپ بشدت مورد استقبال واقع شد و به میزان زیادی دانلود شد و کاربرانی که از این اپ استفاده نموده بودند نظرات مثبتشان را مندرج نموده و اپل نیز این اپ را بعنوان اپ برگزیده در بخش ( خدمات مبتنی برمکان) معرفی نمود .
درانتها بایستی گفت آقای نیما اصغر بیگی و آقای بابک پهلوان نمونه هایی از جوانان خلاق و کارآفرینانی بودند که در دنیا فناوری و درجامــــعه ای که رقابت در اوج خـــود قرار دارد موفق شدند وامثال آنها تعدادشان کم نیست ، این نه شروع کار و نه پایان کار این جوانان خلاق و کارآفرین است .